ﻓــﺮﻕ ﻣــــــــــــــــــﻨﻭ ﺑﺎ ﺑﻘﯿــــﻪ...

ﻓﻘﻂ ﮐﺴـــﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤــﻪ ﮐـــــــــــــﻪ ،

ﻓـــــــﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ ﺑـــﺮﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻘﯿــــــــــــــﻪ...

www.tanabedar.loxblog.com

طرف اومد گفت 4365 تا رفیق داری یکی میاد 3 تاشو بر میداره چند تا رفیق میمونه؟؟؟؟؟؟؟

 گفتم 4365 تا رفیق، 1 جنازه ..." نبینم کســــــی دست به رفیقام بزنه ها

www.tanabedar.loxblog.com

دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست

آن عزیزت عهد و پیمانت شکست

دیدی ای دل حرف من بی جا نبود

از برای عشق اینجا جا نبود

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند

گفته بودم مردم اینجا بدند

دیدی ای دل دوستیها بی بهاست

کمترین چیزی که می یابی وفاست


www.tanabedar.loxblog.com

بعد از رفتنت خاطره هایی که بر قلبم جا گذاشتی آرامم نمیکند

جهنمی بپا میکند دلم ..

وقتی شعری بیاید و تو میان آن نباشی

www.tanabedar.loxblog.com

ادم ها کنارت هستند

تاکی؟؟؟؟

تاوقتی که به تواحتیاج داشته باشند!!!

ازپیشت میروند!

یک روز!!!!

کدام روز؟؟؟؟

وقتی کسی جایت آمد...

دوستت دارند...

تاچه موقع؟؟؟

تاوقتی کسی جایت آمد...

عاشقت هستند

برای همیشه...

نه...!!

فقط تاوقتی نوبت بازی باتوتمام شود...

واین است بازی باهم بودن....

www.tanabedar.loxblog.com

از من نرنج...

نه مغرورم و نه بی احساس

فقط خسته ام...

خسته از اعتماد بیجا...

کاش انسانها در تمام حالت

همدیگررا "درک" میکردند نه "ترک"

www.tanabedar.loxblog.com

ﻣﺎ ﻧﺴـﻠﯽ ﻫﺴﺘﯿـﻢ...

ﮐـﻪ ﺑﭽـﮕﯽ ﺑـﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿـﻪ ﻣـﺎﻥ...

ﺧﻮﺩﮐـﺎﺭ ﺑﯿـﻦ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻤﺎﻥ ﻣﯿﮕـﺬﺍﺷﺘﻨـﺪ...

ﻭ ﻣـﺎ ﺣـﺎﻝ...

ﺧـﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿـﻪ

ﺳﯿﮕـﺎﺭ ﺑﯿـﻦ ﺍﻧﮕﺸﺘـﺎﻥ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯾـﻢ...  

www.tanabedar.loxblog.com

عادت ندارم درد دلم را به هر کسی بگویم...!

پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم ،

تا همه فکر کنند ،نه دردی دارم و نه قلبی...!

www.tanabedar.loxblog.com

هنــــــوزم در پی اونــــم...!

کــــه اشـکــامـو روی گــونـم...

کـنـه پـاکـو... بـگـه جـــــــــــونــم.. بــگــه جـــونم..

نکن گریه.. منم اینجام..بذار دستاتو تو دستام..

تو احساس منو میخوای .. منم ای گل تورو میخوام

www.tanabedar.loxblog.com

بــه سلامـتیه اونایی کــه طبـیب دل های دردمــندن

ولی خودشـون دنیای دردن...

www.tanabedar.loxblog.com

دیشب از دلتنگیت بغضــــی گلویم را شکست

گــــــریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...  

www.tanabedar.loxblog.com

من از عقــــرب نمیترسم ولی از نیش میترسم

ندارم شکـــوه از بیگانگــــان از خویش میترسم

ندارم وحشتــــی از یوز و ببر و حملـــــه شیران

از آن گرگــی که میپوشد لباس میش میترسم

مرا با خانقــــاه و خــرقه و درویش کاری نیست

ولی از آن مسلمــــــــانان نادرویــش می ترسم

www.tanabedar.loxblog.com

بوی زنانـگـی ات را

به دست باد نــسـپـار

مرد های شهر ،

به باد میدهند مردانگـیِ شان را...

www.tanabedar.loxblog.com

در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند
..
.
.
.
بیا کمی از مد افتاده باشیم!!

سپید بمانیم...

www.tanabedar.loxblog.com

یادش بخیر یه زمانی رفقا از پشت خنجر میزدن در میرفتن
.
.
.
الان از روبرو فرو میکنن تو تن ات بعدم صاف صاف تو چشات نگاه میکنن

www.tanabedar.loxblog.com

ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ!

ﮐﺠﺎﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗـــﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﺒـــﺎﺯﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ!

ﻭ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﮔـﺮﮔــﻢ ﺑﻪ ﻫـــﻮﺍﯼ ﺗﻮ

www.tanabedar.loxblog.com

سخته واسه خوشبخت شدن کسی دعا کنی

که یه روز واسه خوشبخت کردنت قسم میخورد...

www.tanabedar.loxblog.com

از عشق زیاد شنیدم

, اما طعم عشق را زمانی چشیدم که در چشمان او اشک هایی را دیدم که برای پاک شدن

, به جز دستان من به هیچ دستی اعتماد نکردند

www.tanabedar.loxblog.com